حکومت اسلام که الآن شما مدعى هستید که نخستوزیر اسلام هستید، دولت اسلامى هستید و آقایان، وزراى اسلام هستند، و آقاى رئیسجمهور، رئیسجمهور یک کشور اسلامى هستند و وکلا وکلاى کشور اسلامى هستند، باید... از دیکتاتوریها، از چپاولگریها، از خودخواهى ها و خودپسندى ها، همه اینها را باید دفن کنند... مى خواهید که این مصلحت مسلمین- به اصطلاحتان- به دست شما انجام بگیرد؟ «منم که این مصلحت را دارم ایجاد مى کنم»، این همان شیطان است؛ همان شیطانى که اغوا مى کند آدم را. اکثر اغوائاتش این است که انسان را بازى مىدهد، وسوسه مى کند در انسان؛ وسوسه هاى دامنه دار از همه طرف. وسوسه مى کند که تو حالا صاحب قدرت هستى، تو حالا صاحب کذا هستى، دیگران چکاره اند؟ شما حالا وزیر هستید، دیگران باید اطاعت بکنند، چشمبسته باید اطاعت بکنند! شما وکیل هستید، دیگران باید از شما اطاعت بکنند و چشمبسته هم باشند! اینهمه براى این است که انسان خودش را نساخته. اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمى آمد که یک رعیتى هم به او انتقاد کند؛ اصلاً بدش نمىآمد، از انتقاد بدش نمى آمد.
صحیفه امام، ج13، ص: 198
نظرات (۰)