شهدا 44 | امکان ندارد ساکت باشم

دریافت
حجم: 97.2 کیلوبایت

امکان ندارد ساکت باشم

دکتر سید حسن امامی، پس از بازگشت نواب  صفوی از مصر به ملاقاتش رفت و گفت: «اعلی‌حضرت برای تجلیل از مقام فضل و کمال آقای نواب صفوی، نیابت تولیت آستان قدس رضوی را به ایشان تفویض می‌کنند و اختیار می‌دهند که آقای نواب صفوی درآمد آن‌جا را با نظر خود به مصارف شرعیه برسانند و از حمایت کامل اعلی‌حضرت برخوردار باشند، مشروط بر این‌که در کار سیاست مملکت هیچ مداخله‌ای نداشته باشند.»

 چهره نواب از خشم سرخ شد، با ناراحتی و عصبانیت گفت: «پسرعمو! این‌که به شما می‌گویم، مکلف هستید که عیناً به این سگ پهلوی برسانید. به او بگویید که تو می‌خواهی مرا با دادن پست و مقام و پول فریب بدهی و خودت آزادانه، هر کاری که می‌خواهی با دین خدا و مملکت اسلام انجام دهی، این محال است. من یا تو را می‌کشم و به جهنم می‌فرستمت و خود به بهشت می‌روم و یا تو مرا می‌کشی و با این جنایتت باز هم به جهنم رفته و من در بهشت در آغوش اجدادم جای می‌گیرم. ولی در هر حال تا من زنده هستم، امکان ندارد ساکت باشم و بگذارم تو هر کار که می‌خواهی انجام دهی.»

به مناسبت 27 دی- شهادت سید مجتبی نواب صفوی، رهبر فداییان اسلام (منبع: منبرک)

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی