دریافت
حجم: 158 کیلوبایت
وای که چهقدر لباسش بدترکیب بود. امیدوار بودم برای روز عروسی حداقل یک دست لباس مناسب بپوشد که مثلاً آبروداری کنم. نپوشید. با همان لباس آمد. میدانستم که مصطفی مصطفی است.
*
آنوقتها که دفتر نخستوزیری بود، من تازه شناخته بودمش؛ ازش حساب میبردم. یک روز رفتم خانهشان. دیدم پیشبند بسته، دارد ظرف میشوید. با دخترم رفته بودم. بعد از اینکه ظرفها را شست، آمد و با دخترم بازی کرد؛ با همان پیشبند.
منبع: پایگاه نوید شاهد به نقل از کتاب چمران (روایت فتح)
"نما"ی "مسجد" نه فقط سنگ و آهن و سیمان، که مجموع عناصری است که یک نفر در ارتباط با مسجد آن را مشاهده میکند. بیایید این نما را معرفت افزا کنیم!
"مسجد نما" میخواهد دستیاری برای فعالان فرهنگی مساجد باشد.
استفاده از محتواها و طرح ها برای همه و در همه جا آزاد است. حتی در صورت حذف نشان "مسجد نما"ی گوشه طرح ها!
»»انشاءالله بستههای تابلو اعلانات و نشریات، حداکثر تا عصر چهارشنبه هر هفته آماده دریافت خواهد بود.
»» با توجه به محدودیتها، لطفا برای اجرایی شدن پیشنهادات بسیار سازنده و خوب خود شکیبا باشید.
در این سایت هیچ گونه حق تالیفی وجود ندارد و استفاده از مطالب بدون هیچ قید و شرطی آزاد است
ارتباط با مسجدنما: شماره پیامک: 1000150160170، رایانامه: masjednama@gmail.com
نظرات (۰)