شهدا 66 | مصطفی، مصطفی است

دریافت
حجم: 158 کیلوبایت

مصطفی، مصطفی است

وای که چه‌قدر لباسش بدترکیب بود. امیدوار بودم برای روز عروسی حداقل یک دست لباس مناسب بپوشد که مثلاً آبروداری کنم. نپوشید. با همان لباس آمد. می‌دانستم که مصطفی مصطفی است.

*

آن‌وقت‌ها که دفتر نخست‌وزیری بود، من تازه شناخته بودمش؛ ازش حساب می‌بردم. یک روز ‌رفتم خانه‌شان. دیدم پیش‌بند بسته، دارد ظرف می‌شوید. با دخترم رفته بودم. بعد از این‌که ظرف‌ها را شست، آمد و با دخترم بازی کرد؛ با همان پیش‌بند.

 

منبع: پایگاه نوید شاهد به نقل از کتاب چمران (روایت فتح)

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی