حضرت امیر مىفرماید- بهحسب نقل- که شاید در سرحدات یک کسى گرسنه باشد؛ به خودش رنج مىدهد که مبادا یکى کسى از او گرسنهتر باشد. آن امیر ماست، او آقاى ماست، امام ماست. ما هى بگوییم امام و اقتدا نکنیم به او؟ در کارها هیچ اقتدا نباشد؟ «امام» معنایش این است؟ «شیعه» معنایش این است که مشایعت کند... البته قدرت نداریم ما مثل او. هیچکس قدرت ندارد؛ اما به زهد، به تقوا، به رسیدگى به مظلومها، به رسیدگى به فقرا، مشایعت کنیم از او. نمىتوانیم مثل او زندگى بکنیم، نمىتوانیم که مشى او را داشته باشیم، قادر بر این نیستیم؛ او یک موجودى بوده معجزه اى... جمع بین همه ضدها را کرده بود. یک آدم در قدرت آنطور که- به حَسَب نقل- از اینطرف مى زد دوتا مى کرد، از اینطرف در جنگ مى زد مى کشت تمام کسانى که بر ضد اسلام بودند؛ از آنطرف یک آدم زاهد، یک آدم عابد؛ تا صبح بنشیند نماز بخواند... ماها نمى توانیم اما مى توانیم که اقتدا کنیم به او تا حدودى؛ مى توانیم رسیدگى کنیم به فقراى مملکتمان، به ضعفایمان.
صحیفه امام، ج8، ص: 15
نظرات (۰)