دریافت
حجم: 119 کیلوبایت
. امام حسن- سلاماللهعلیه- آنقدر گرفتارى که از این دوستان و اصحابش داشت، از دیگران نداشت؛ اصحابى که توجه نداشتند که امام زمانشان روى چه نقشه دارد عمل مىکند، با خیالهاى کوچکشان، با افکار ناقصشان در مقابلش مىایستادند و... شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند. (ج 9، ص 31)
ما الآن مبتلاى به جنگیم. یک دستهاى در همین قضیه هم دارند اشکالتراشى مىکنند... هستند اشخاصى که مىگویند که بیایید صلح بکنیم، بیایید یک سازشى بکنیم. ما از تاریخ باید این امور را یاد بگیریم... قصه امام حسن و قضیه صلح، این هم صلح تحمیلى بود؛ براى اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنى آن اشخاص خائنى که دور او جمع شده بودند، او را جورى کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد... بعد از اینکه صلح کردند، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرفهایى که گفتم، من قرار دادم زیر پایم...
ما باید خودمان بهحسب رأى خودمان، بهحسب رأى ملتمان... ما باید این جنگ را ادامه بدهیم تا وقتیکه انشاءالله پیروزى حاصل بشود و نزدیک است انشاءالله.
صحیفه امام، ج20، ص: 119
نظرات (۰)