یکبار میگوید: «من که نمیشناسمش»، بار دیگر میگوید: «دروغ میگوید»، دفعه بعدی: «میتواند کار کند و خودش پول در بیاورد» و گاهی: «اگر پول بدهم، پررو میشود. اصلاً اینها گداپروری است». خلاصه هر بار یک توجیه و بهانهای میآورد تا پول ندهد! خیال میکند با این عذر و بهانهها میتواند خودش را راحت کند. یکی نیست به این بیچاره بگوید که تو به این «دادن» نیازمندتری تا او به این «گرفتن».
إنّکُم إلى إجراءِ ما أعطَیتُم أشَدُّ حاجَةً مِن السّائلِ إلى ما أخَذَ مِنکُم.
امام على (علیهالسلام): همانا «نیاز شما به پاداشِ آنچه عطا مىکنید» بیشتر است از «نیاز فقیر به آنچه از شما میگیرد».
اصلاً چرا وقتی پول میدهی، نگاهت به آن فقیرِ نیازمند است؟ تو باید نگاهت به بالا باشد، به سوی خدا. بله، تو داری با او معامله میکنی تا از متقین باشی و راه بهشت را برای خودت هموار کنی وگرنه کسی که دارد به سوی جهنم میرود، پولش برایش فایدهای نخواهد داشت.
نظرات (۰)