دریافت
حجم: 164 کیلوبایت
خطبه غدیر، شقشقیه پیامبر است. یعنی مجموعه درد دلهای رسولالله. بعضی جملههایش مو را به تن آدم سیخ میکند. اصلا آدم انگشت به دهان میماند که چرا پیامبر خدا مرتب یک جمله را تکرار میکند: «این حرف من نیست، حرف خداست.» آخر یکی نیست بگوید: «یا رسولالله! حرف شما با حرف خدا برای ما فرقی ندارد، چون ما تو را از خدا میدانیم.» اما هیچکس چنین نمیگوید. پس پیامبر باز هم تکرار میکند:
إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَیَّ مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی- وَ هُوالسَّلامُ- أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی.
همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام پروردگارم- که تنها او سلام است- فرمانی آورد که در این مکان بهپا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علیبنابیطالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت من و امام پس از من است.
انگار هیچ کس در آن دیار، ولایت رسولالله را- آنطور که شاید و باید- قبول ندارد. پس میتوان حدس زد که بعد از رسولالله چه بر سر آلالله بیاید. حتی میتوان حدس زد که در سالهای نه چندان دور، با زینت دوش پیامبر چه خواهند کرد... کافی است نگاهی به عاشورا بیندازید تا ببینید عاقبت نپذیرفتن ولایت ولیالله را...
نظرات (۰)