۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مأمور ساواک» ثبت شده است

حکایت خوبان ۱۸۹ | ادب کردن مأمور ساواک

ادب کردن مأمور ساواک

زمانی که ایشان در بافت کرمان در تبعید بودند، هر روز یک مأمور ساواک جهت حضوروغیاب به محل سکونت ایشان سر می‌کشید. اتاق ایشان از سطح حیاط دو پلّه پایین‌تر بود. مأمور ساواک بجای وارد شدن از در اتاق، با کفش از پنجره می‌پرید وسط اتاق و با حالت غرور و خودخواهی و صدای خشن و ناهنجار دستور می‌داد زود باش امضاء کن. چند روز بدین منوال گذشت و ایشان چند بار به او تذکر داد که ادب را رعایت کند ولی او دست از کار بی‌شرمانه خود برنمی‌داشت.

روزی هنگامی‌که مزدور خودفروخته با همان رفتار به وسط اتاق پرید، سید بلافاصله کتاب سنگین و ضخیم «المنجد» را برداشت و محکم بر پس گردن مأمور کوبید و فریاد زد:

«بی‌ادب! مگر نگفتم مؤدب باش!»

 منبع: سایت جماران

آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی، اولین شهید محراب

۰ نظر